آرسام Arsam یه سلام قشنگ به پسمل نانازم، بعد یه مدت طولانی که نبودیم رفته بودیم مهمونی خونه ی خاله معصی و عمه جونی و مادر جون که ده روزی طول کشید و حسااااااااااایبی خوش گذشت هوا هم خنک و بارونی بود کلی حال داد اما مامانی حواس پرت گوشی نبرده بودم تا عکس بندازیم واسه سه ماهگیتم نبودیم تا برات کیک درست کنم عزییزم الهی همیشه تنت سالم باشه و لبت خندون نفس من! الانم مامانی حسابی مچش درد میکنه و نمیتونه آشپزی کنه وگرنه کیک میپختم عزیزم. راستی رفتیم دکتر و وزن سه ماهگیت شده هفت کیلو و خانم د...